Friday, August 8, 2014

لاک قرمز

 لاک قرمز مایل به جگری روی ناخنهای نه چندان بلندم، خوندن شعر ”تا بهار دلنشین آمده سوی چمن” یه جورایی زمزمه طوری و همزمان رها کردن ابشار موهام روی شونه هام و عشوه گری های دلبرانه جلوی آینه واسه دل خودم، و از همه دلچسب تر اخرین تمرین سه تارم که کشته مرده ریتمشم و میدونم این حس شاعرانه اش به کل برمیگرده به اون ”فای” نت بالای معرکه اش...  
چقدر خوبه وقتی هنوز یه چیزای کوچیکی هستن تو این دنیای نکبتی که طوری میتونن حالمو خوب کنن که اگه همه دنیا با تمام قوا جلوم قد علم کنن که این حس سرخوشی رو ازم بگیرن بازم در نهایت مجبور میشن جلوم زانو بزنن وبه افتخارم کلاه از سر بردارن.