Thursday, July 11, 2013

salvation

حس یه زندانی رو دارم که خودش زندان بانه.عجیب دلم رهایی می خواد ، ولی انگار دستو پامو بستن. یا بهتره بگم بستم. گاهی غلبه بر یه حس درونی به مراتب سختتر از غلبه بر قدرت یه آدم دیگه ست.فکر می کنم دلیلش این باشه که وقتی با خودت می جنگی سراسر تقلا و کوشش نمی شی چون عقلت با احساست در تضاده و در اغلب موارد هم احساس غالبه بر تصمیم گیری ، مخصوصا اگه پای روابط انسانی اونم از نوع خاصش در میون باشه. با همه این احوالات حسی رو سختتر و فرساینده تر از انتظار و بلاتکلیفی نمی بینم چرا که تمام اتفاقات زندگی رو تحت الشعاع قرار میده و از انسان یک موجود منفعل و غیر متمرکز می سازه که همیشه فکر میکنه یه کار نیمه تموم داره...

No comments:

Post a Comment