Saturday, July 28, 2012

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا، هوس قمار دیگر


 در واقع شمس تبریزی به مولوی پیشنهاد یک قمار کرد. قماری که در آن هیچ امیدی به پیروزی و برد وجود نداشت. شمس به او گفت که تنها نصیب و پاداش تو این است که بتوانی در قماری که امید بردن در آن نیست، شرکت کنی. اگر این دلیری را داری همین پاداش توست. مولوی هم اجابت کرد. مولوی صریحا به ما می گوید که عشق لا ابالی است ، یعنی بی مبالات است ، پروای هیچ چیز را ندارد ، عاقبت اندیش نیست ، حساب سود و زیان نمی کند ، در باغ سبز نشان نمی دهد و از عاشق "پاکبازی" می خواهد، یعنی از او می خواهد که برای ورود به قماری آماده باشد که همه چیز را در آن می بازد. "پاکبازی" یعنی " باختن همه چیز بدون امید به بردن چیزی". عشق همه عاشق را می خواهد نه بخشی از او را....

قمار عاشقانه - عبدالکریم سروش

No comments:

Post a Comment